رادینرادین، تا این لحظه: 13 سال و 19 روز سن داره

رادین مامان و بابا

پیشرفت رادین در راه رفتن

سلام مرد کوچک مامانی عزیز دل مامانی نمیدونی شیرینی حضور تو شیرینتر از هر شیرینی تو دنیاست. زندگی من و بابایی با حضور تو رنگ و بوی دیگه ای گرفته و هر روز با شیطنت های تو شیرینتر میشه. رادین جونم دقیقا روز بیست دی ماه سال 90 که نه ماهت تموم شد تونستی دو قدم راه بری و من و بابایی رو غرق در شادی کنی صبح روز 21  دو قدم ظهر چهار قدم و شب طول فرش 4 متری رو به تنهایی رفتی و نمیدونی چقدرمن و بابایی رو  شاد کردی. امیدوارم همین طور پیشرفت کنی وانشالله به زودی زود راه بیفتی عزیز دلم. بدون من و بابایی تو این دنیا بیشتر از هر چیزی تو رو دوست داریم حمایتت میکنیم.  
24 دی 1390

اولین قدمهای مستقل اما لرزان رادین

سلام گل پسر مامان عزیزم الهی فدای اون قدمهای نازت بشم امروز برای اولین بار دو قدم به تنهایی راه رفتی. از چند روز پیش مبل رو می گرفتی و در امتداد مبل به تنهایی راه میرفتی ولی امروز به مبل تکیه دادی و وقتی گفتم بیا بیا عزیزم ، بدون اینکه دست منو بگیری لرزان لرزان دو قدم به طرف من اومدی و خودتو تو بغلم انداختی ، فدای اون قدمهای لرزانت بشم من. چند بار همین کارو تکرار کردی ولی دیگه حسابی خسته شدی نهارتو خوردی و الان که من دارم این مطلبو می نویسم خوابیدی. انشالله در زندگی همواره در راه درست، استوارانه قدم برداری. آمین                      ...
20 دی 1390
1